باسنگ هر گناه پرم را شکسته ام

آه ای خدا ببین کمرم را شکسته ام

نه راه پیش مانده برایم نه راه پس

پل های امن پشت سرم را شکسته ام

من دانه دانه اشک خود رافروختم

نرخ طلایی گهرم را شکسته ام

دیگر مرا نشان خودم هم نمی دهند

آینه های دورو برم را شکسته ام

دنیا شکست خورده تر از من ندیده است

حالا به سنگ خورده......سرم را شکسته ام

آرام کن مرا ودر آغوش خود بگیر

حالا که بغض شعله ورم را شکسته ام

راهم بده به باغ های شجرهای طیبه

من توبه کرده ام تبرم را شکسته ام

حالا ببین که به غیر از گدا شدن 

.

 





[ دو شنبه 14 مرداد 1392برچسب:,

] [ 19:15 ] [ MONA** ]

[ ]

به نام خدا

سلام دوستای گلم .امیدوارم تابستون بهتون خوش گذشته باشه به من یکی که اصن خوش نگذشته اومدم اینجا که واستون

لطمه روحی رو که چند روز پیش بهم خورد رو بهتون بگم ویکم دردو دل کنم شب بیست و یکم بود بامامانما وزنموم واینارفته

بودیم احیا خیلی خوب بود کلی دعا کردمو باخدا رازو نیاز کردم ساعت3شب بود که خسته شدمو از مامانم اجازه گرفتم که بیا

تو کوچه کمرم از نشستن زیا داشت میشکست مامانمم اجازه دادو گفت اشکالی نداره برو اومدم پایین وگوشه کوچه نشستم

ویکم راه رفتم تا خستگیم در بره نشسته بودم که2تا دختر وارد کوچه شدن وروبروی من نشستن وشروع کردن از دوس

پسراشون حرف زدن قرار گذاشتن با اونا با خودم گفتم چطور دلشون میاد تو این شب دل خدارو با این کاراشون بشکنن بعد

از2 الی 3دقیقه یکی از اون دخترا اومد پیشمو گفت چرا تنها نشتی جفت نمیخوای منم فقط خندیدمو ورفتم تو حرفاشون شنیدم

پسرای باغ غدیرو میشناسن از اونجایی که عشق منم جزپسرای باغ غدیر بود کنجکاو شدمو خاستم از دختر بپرسم ببینم سهیل

منو میشناسه یا نه اما نپرسیدم و بی توجه رد شدم خیلی باخودم کلنجار رفتم که چرا نپرسیدم منتظر شب23بودم .خلاصه اون

شب کلی دنبال دختره گشتم تا پیداش کردم وباهاش دوس شدم ا بهش گفتم سهیلو شناخت حتی عکشم تو گوشیم دد گفت1 دوس

پسرای من دوست اونه به نامه امیدمن هرسوالی از دختره میپرسیدم میپیچوند منم گذاشتم رفتمو حسابی اشک ریختم گویا دختره

باسهیل هم دوس بوده داشتم روانی میشدم به یکی از دوستام گفتم شماره امیدو از سهیل بگیره که سهیل ندادو به بهترین

دوستم پیشنهاد دوستی داد تا دوستم بهم گفت حالم بدتروبدتر شد از دوستم خواستم باهاش دوس بشه اما دوستم نمیخواست بهم

خیانت کنه سهیل کلی قربون صدقه دوستم میرفتو منم آتیش میگرفتم از ساعت11شب تا5صبح اشک میریختم فرداش که توفکر

بودم باسر رفتم تو در وپیشونیم پاره شدو بیهوش شدم.حس بدی بودددددددددددامیدوارم به گوش این پسره دختر باز برسه تا

بفهمه چقد دوستش داشتم وچقد بافوشاش وخیانتاش دلمو شکست امیدم به خدایی که حق بنده هاشو میگیره ممنونم از این که

به حرفام گوش دادید بای بای





[ دو شنبه 14 مرداد 1392برچسب:,

] [ 19:12 ] [ MONA** ]

[ ]

دوست دارم ، بی مهابا لمست کنم ... بی واهمه احساست کنم ... بی درنگ به آغوشت بشتابم ... بی وقفه ببوسمت ... بی ریا عاشقانه هایم را در گوشَت زمزمه کنم ... بی خساست نوازشت کنم ... بی فاصله ببویمت ... بی مرز در آغوشت بگیرم و تو را نفس بکشم ...




[ یک شنبه 6 مرداد 1392برچسب:,

] [ 13:5 ] [ MONA** ]

[ ]

مجله اینترنتی دانستنی ها ، عکس عاشقانه جدید ، اس ام اس های عاشقانه