عاشق منتظر
|
یه روز تو پارک نشسته بودم داشتم تو گوشی واتس اپم رو چک میکردم
سر جاشه دوسش دارم
می دونی؟ یه اتاق باشه گرم گرم..روشن روشن..تو باشی منم باشم.کف اتاق سنگ باشه...
کردی طوری که به دیوار تکیه دادی پاهاتم دراز کردی..منم اومدم نشستم جلوت
بهت تکیه دادم.تو دستت رو دور من حلقه کردی.بهت میگم چشماتو می بندی؟
گفتن تو گوشم،
نمیشه............
ادامه مطلب
باسنگ هر گناه پرم را شکسته ام .
به نام خدا سلام دوستای گلم .امیدوارم تابستون بهتون خوش گذشته باشه به من یکی که اصن خوش نگذشته اومدم اینجا که واستون لطمه روحی رو که چند روز پیش بهم خورد رو بهتون بگم ویکم دردو دل کنم شب بیست و یکم بود بامامانما وزنموم واینارفته بودیم احیا خیلی خوب بود کلی دعا کردمو باخدا رازو نیاز کردم ساعت3شب بود که خسته شدمو از مامانم اجازه گرفتم که بیا تو کوچه کمرم از نشستن زیا داشت میشکست مامانمم اجازه دادو گفت اشکالی نداره برو اومدم پایین وگوشه کوچه نشستم ویکم راه رفتم تا خستگیم در بره نشسته بودم که2تا دختر وارد کوچه شدن وروبروی من نشستن وشروع کردن از دوس پسراشون حرف زدن قرار گذاشتن با اونا با خودم گفتم چطور دلشون میاد تو این شب دل خدارو با این کاراشون بشکنن بعد از2 الی 3دقیقه یکی از اون دخترا اومد پیشمو گفت چرا تنها نشتی جفت نمیخوای منم فقط خندیدمو ورفتم تو حرفاشون شنیدم پسرای باغ غدیرو میشناسن از اونجایی که عشق منم جزپسرای باغ غدیر بود کنجکاو شدمو خاستم از دختر بپرسم ببینم سهیل منو میشناسه یا نه اما نپرسیدم و بی توجه رد شدم خیلی باخودم کلنجار رفتم که چرا نپرسیدم منتظر شب23بودم .خلاصه اون شب کلی دنبال دختره گشتم تا پیداش کردم وباهاش دوس شدم ا بهش گفتم سهیلو شناخت حتی عکشم تو گوشیم دد گفت1 دوس پسرای من دوست اونه به نامه امیدمن هرسوالی از دختره میپرسیدم میپیچوند منم گذاشتم رفتمو حسابی اشک ریختم گویا دختره باسهیل هم دوس بوده داشتم روانی میشدم به یکی از دوستام گفتم شماره امیدو از سهیل بگیره که سهیل ندادو به بهترین دوستم پیشنهاد دوستی داد تا دوستم بهم گفت حالم بدتروبدتر شد از دوستم خواستم باهاش دوس بشه اما دوستم نمیخواست بهم خیانت کنه سهیل کلی قربون صدقه دوستم میرفتو منم آتیش میگرفتم از ساعت11شب تا5صبح اشک میریختم فرداش که توفکر بودم باسر رفتم تو در وپیشونیم پاره شدو بیهوش شدم.حس بدی بودددددددددددامیدوارم به گوش این پسره دختر باز برسه تا بفهمه چقد دوستش داشتم وچقد بافوشاش وخیانتاش دلمو شکست امیدم به خدایی که حق بنده هاشو میگیره ممنونم از این که به حرفام گوش دادید بای بای آنگاه که غرور کسی را له می کنی
خودت دعا کنی؟
زن نیستم....... اگه مرد بودن به بالا بودن تعداد س هست...من مرد نیستم...
اگه مرد بودن به کافه نشستن و عکس داشتن با یه لیوان مشروب برمیگرده...من مرد نیستم...
اگه مرد بودن به اینه که تو جمع پسرونه خاطرات س هرکی بیشتر بود
و هرکی راحت تر تن و بدن دختر مردمو نقل و نبات کرد تو مجلس ...من مرد نیستم...
اگه مرد بودن به اینه که دوست دخترات خرجت رو بکشن و این برات یه افتخار باشه...
شرمنده اخلاقت من بازم مرد نیستم...
من مرد شدم که
بتونم ،آبرویی رو از ریختن نجات بدم... من مرد شدم که
تکیه گاه یه آدم ضعیف تر از خودم باشم... قدرت مرد بیشتر از جولون دادن خالی تو یه رختخوابه.... سخته درسم . . .
رسيده وقته رفتن . . . سره امتحاني که ميدونم تهش ردم . . . حس ميکردم حرفاي استاد با خرخوناشه . . . اونجا بود که فهميدم اين قصه اولاشه . . . وقت امتحانو ريدن به برگمه . . . تو خودت ميدوني که ريدم الکي جو نده . . . حرفاي خانوادمم که نمک زخممه . . . تنها دلخوشيم ترم ها بعدمه . . . و باز منمو حسرت يه نمره ي بيست . . . که استاد بنويسه گوشيه ي ليست . . . ميدوني چند بار افتادم براي يه درســـــــــــــ بگذريم . . . ديگه بيست گرفتنشم برام مهم نيست . . . تو که ميدونستي من دانشجوي ترم آخرتم . . . بگو با من ديگه چرا د آخه نوکرتم . . .
اي دل بي يارم...
عـادت کـرده ايـم ! مـا بـه 'تـحـمـل' عـادت کـرده ايـم دلـم اتـاقـي مـيـخـواهـد تـا تـمـام تـحـمـلـم را گـريـه کـنـم ❤ ❤ ❤ سلامتی خودمون ! که همیشه اونی شدیم، که بقیه می خوان... ولی هیشکی، اونی نشد، که ما می خواستیم ❤ ❤ ❤ حرف میزنی اما تلخ ! محبت میکنی ولی سرد ! چه اجبــــــاری است دوست داشتن من ؟ ❤ ❤ ❤ دل بـه هـر کـس مـسـپـار ! ! گـرچـه ، عـاشـق بـاشـد حـکـم دلـداري ، فـقـط عـشـق کـه نـيـسـت . . . او بـجـز عـشـق بـايـد لـايـق عـمـق نـگـاهـت بـاشـد و کـمـي هـم بـيـمـار تـا نـگـاه تـو تـسـکـيـن بـدهـد روحـش را . . . دل بـه هـر کـس مـسـپـار . . . ! ! ! ❤ ❤ ❤ وقـتـي "رفـتـي" تـا آخـر "بـرو" . . . وقـتـي "مـانـدي" تـا آخـر "بـمـان" . . . ايـن تـن خـسـتـه اسـت از نـيـمـه رفـتـن هـا . . . از نـيـمـه مـانـدن هـا . . . ❤ ❤ ❤ بـاشـی يـا نـبـاشـی روزهـا شـب مـيـشـود . . ! امـا . . . ايـن شـب کـجـا و آن شـب کـجـا . . . ❤ ❤ ❤ غــیرتـ دآرمـ رویِ خآطرآتمآن . . . برآی هــــر کــسی تعریفشآن نمـــی کنمــ . . . تو فــقطـ مــَرد بآش . . . و انکآرشـــآن نکن . . . /. ❤ ❤ ❤ "حــ♥ـــوا" تـــو....! مـــگر سیــب را پوســـت کـــنـدے خــوردے ؟؟؟ کــہ دنیـــا ایــטּ گــونه پــوسـتِ مــا را میکنـــد؟؟؟ ❤ ❤ ❤ بآنوے هیچـ قـِـصـِـﮧاے نـَـخـوآهـَـمـ بوב . . . جـُـز قـِـصـِـﮧاے ڪﮧ مـَـرב مــَـטּ . . . قــَـهـرِمآטּ همیشـِـگے اَشـ اَستــــ . . . ❤ ❤ ❤ عـــآشِق ِ مـَـردے ام . . . کــِـہ بـُوے مَردانـِگے اش . . . غـُـرور ِ زَنانــِـہ ام را دیوانــِـہ مـےکــُـنَد . . . ❤ ❤ ❤ نِمـےـבآنـَــґ مـےـבآنــے یــ ـــآ نـﮧ ... ؟! لـَحظـﮧ ے تـَولـُבِ مــَטּ بــﮧ همـــــآטּ ثآنیـﮧ اے بـَرمـےگـرבَב ... کــﮧ تـو بـَرآے اولیـטּ بـآر بــﮧ مَــטּ گُفتـے ... בوسـتـَتـَـــ ـ בآرґَ . ❤ ❤ ❤ وقتی میدانم دلَت برایم تنـگ نمی شود اما من ، غصه ی ِ دلتنگی هایت را با دل و جان می خورم ! ❤ ❤ ❤ בلــم مـے خواهد نـ ـامـت را صـבا کنمـ ღ¦à یک طـ ـور בیـــ ـگر جـــورے کــﮧ هــ ٠ـیچ کس صـבایت نــکرבه باشـــב ، یک طور کـ ـﮧ هــیچ کـ ـس را صـــבا نکرבه باشــ ـــم ؛ בلـ ♥ـم می خواهـב نامـ ـت را صـבا کنم یک طور کــﮧ בلت قــ ـرص شود کــﮧ مــ ـن هستــ ـم ، یک طور کــﮧ בلـــــم قـ ــ ـ ـرص شود کــه با بــ ـوבن مـ ـن ، تـــو هــم هستـ ـے ❤ ❤ ❤ مـَ ـرآ بِبـَـפֿشـ کـ ـہ ســ ـآבهـ بـ ـوבَنـَґ בِلـَتـ رآ زَב... مـَ ـرآ بِبـَـפֿشـ اَگــ َـرعـِشقـ وَرزیـ ـבَنـَـґ چِشمـ ـآنَتـ رآ بَـستـ...! میـ ـرَوґ تــ ـآآنـــ ـآنکـ ِ تــَ ـوآنـ ـآتـَرَنـــב، تــ ـورآبــہ پـ ـوچـ بـ ـوבَنَتـ بـ ِـرِسـ ـآنَنـב... . ❤ ❤ ❤ این روزها دلم اصرار دارد حرف بزند داد بزند اما من جلو دهانش را میگیرم آدمها لالت میکنند بعد میپرسن چرا حرف نمیزنی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ❤ ❤ ❤ میان این همه گرگ....! خودم را به موش مردگی میزنم...! نه اینکه از خورده شدن بترسم.... طاقت زخم تازه را ندارم.....! ❤ ❤ ❤ مردمانی هستند که میخواهند بدانند تو چه مرگــــت است ... و وقتی بفهمند چه مرگــــتـــــــــــــــــ ــ است ... بهت میگویند: بس کن ...انرژی منفی نفرست ... دلیل مسخره ای داری... اینجاست که سکوتـــــــــــــــــــــ معنا پیدا می کند ... ❤ ❤ ❤ چقدر سخته بعد از پشت سر گذاشتن کلی خاطره ی قشنگ با بی اعتنایی و بی تفاوتی بهت بگه : هر جور راحتی کسی مجبورت نکرده بـــــمـــــونـــــی ❤ ❤ ❤ نـِگــرآטּ نــبـآشــ.. مـَـטּ פֿـوبــ مے دآنـَــمـ.. بـآ פَـســرَت ِ نبــودَنٺ چـه کنـَـمـ.. تـو فـــقــط بـــرآیــــمـــ بــِـنـــویـســــ.. هــنـــوز هـــمـ بے مـטּ لــَـبـــפֿـنـــد مــــیــزَنـے... ❤ ❤ ❤ مرد که تو باشی زن بودن خوب است !!! از میات تمام مذکر های دنیا فقط کافی است پای تو در میان باشد !!! نمی دانی برای تو خانم بودن چه کیفی دارد ... ❤ ❤ ❤ بگـــــــــذار حســــــــودان هر چــــــــه میخــــــــواهند بگویند !!! جــــــــــز تـــــــــــو و عشـــــــــق تـــــــــــو تمــــــــــــوم دنیـــــــــــــا پَــــــــــــر....
كاري يم ندارم كه حق با كيه چي كار اين حرفا دارم من اصلا نره نره قلبم از ياد تو و يه سر بزن به قبلا ببين كي مثل من عاشق تو بوده ببين كي ميخوادت قد من اقلا اينو يادت باشه كه حال من خوبه با تو يادت باشه همه زندگيم بود نگاتو يادت باشه رفتي و بستي روم چشاتو يادت باشه كه حال من خوبه با تو يادت باشه همه زندگيم بود نگاتو يادت باشه رفتي و بستي روم چشاتو حالا كه اشكامو ديدي ميگي كه از من بريدي ميگي كه چيزي نمونده بينمونو ازم نا اميدي ميگي كه راه تو دوره ميگي خونه سوت و كوره من ميگم دوسم نداري تو ميگي نه مگه زوره اينو يادت باشه كه حال من خوبه با تو يادت باشه همه زندگيم بود نگاتو يادت باشه رفتي و بستي روم چشاتو يادت باشه كه حال من خوبه با تو يادت باشه همه زندگيم بود نگاتو يادت باشه رفتي و بستي روم چشاتو وقتی دلت خسته شــد !
دیگر خنده معنایی ندارد ... فـقـط می خندی تا دیگران ، غم آشیانه کرده در چشمانت را نـبـیـنـنـد ! وقتی دلت خسته شــد ! دیگر حتی اشک های شبانه هـم آرامت نمی کنند ... فـقـط گریه می کنی چون به گریه کردن عادت کرده ای ! وقتی دلت خسته شــد ! دیگر هیچ چیز آرامت نمی کند به جز دل بریدن و رفتن ...!!! که باشی عادت می کنی به نارو خوردن....!
به اینکه "آدم"ت برود با "حوا"ی دیگری، و تنها شریک تنهائیت ، تنهایت بگذارد....
و بی آدم، شوی ،بی هوا ..... هم نفست،برای دیگری نفس بکشد.... تو دیگر نفس نداری برای ادامه... و چقدر سخت است اینگونه مردن...
مهر مادری اش زبان زدست ،
بچه های خلفی ندارد ، آغوش گرمش همیشه باز ، دست نوازشش بر سر و صورت ، مشتاق شنیدن صدای بچه ها ، که او را صدا زنند ، ولی ، آن ها مشغول بازی ،
با این حال ،
1- افغانی ……….……..صدقه تو شونوم!………….!Sadghe to shonom گوش کن میخوام برات پسر بودن رو تعریف کنم!
پسر بودن یعنی نافتو که بریدن روش 2 سال حبس هم بریدن
پسر بودن یعنی فقط تا اخر دبستان بابا مامان پشت سرتن
بعدش جامعه بزرگت میکنه
پسر بودن یعنی فقط یه سال وقت داری که کنکور قبول نشی
... پسر بودن یعنی بعد 18 دیگه یا سربازی یا سربار
پسر بودن یعنی استرس سربازی و حسرت درس خوندنه بدون
استرس
پسر بودن یعنی بعد بابا، مرده خونه بودن، سنم نمیشناسه یعنی
چی؟؟ یعنی بابا نباشه نون باید بدی حالا 5 ساله باشی یا 50 ساله
پسر بودن یعنی حفظ خواهر و مادر و همسرت از هر چی هیزیه
پسر بودن یعنی آزادی که از ( آ ) اولش تا ( ی ) آخرش همش مسئولیته
پسر بودن یعنی یه سگ دو زدن واسه یه لقمه نون که جلو زن و
بچه کم نیاری
پسر بودن یعنی واسه عید لباس نخری که دخترت واسه خریده
لباس کم و کسر نیاره
"پسر بودن یعنی بی پول عاشق نشی"
پسر بودن یعنی حرفایی که میمونه تو دل
پسر بودن یعنی " مرد که گریه نمیکنه "
پسر بودن یعنی همیشه بدهکار بودن به همه
پسر بودن یعنی بعد سربازی روز اول کلی تحویلت میگیرن روز
دوم به چشه زالو نگات میکنن
پسر بودن یعنی .......... مسئولیت مسئولیت
یکم به خودمون بیایم ببینیم کجا وایسادیم.
به سلامتـــــــــــــــی همه پسرا.
باز باران بی ترانه [ یک شنبه 29 بهمن 1391برچسب:عشق, تنهایی افتاده,,,,,,,,, ] [ 19:5 ] [ MONA** ][
[ سه شنبه 12 دی 1391برچسب:احساس كن, ] [ 13:28 ] [ MONA** ][ |
|
[ طراح قالب: آوازک | Theme By Avazak.ir | rss ] |